پایگاه شعرمذهبی به شمادوست گرامی خوش آمدمی گوید اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي شما مي توانيد اشعارخويش رابه وب سايت ماارسال تانمايش داده شود- شما مي توانيد جهت استفاده از اشعار شاعرومداح اهل بيت برادرحاج مهدي جهان ميهن باسبک جديد به لينک واقع در موضوعات سايت وياوب سايت شخصي ايشان مراجعه نماييد www.zeynabiuon@mailsara.comیاwww.zeynabiuon@mihanmail.irارسال فرمائید




   


   
موضوعات مطالب
صفحه اطلاع رسانی پایگاه بیت الائمه(ع)
اشعارشاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان (میهن)
متن اشعار اربعین حسینی
عکس های تاریخی وقدیمی مشهد(حرم امام رضا(ع))
شهادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعارولادت پیامبر(ص) وامام صادق(ع)
متن اشعار حضرت عباس (ع)
متن اشعار سینه زنی امام حسین (ع)
متن اشعارامام زمان (عج)
متن اشعارحضرت علی (ع)
متن اشعار رسوا.. (ص)
متن اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
متن اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
متن اشعار شهادت امام باقر(ع)
متن اشعار شهادت امام سجاد(ع)
متن اشعارولادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعاروفات حضرت معصومه (ص)
تصاویروعکس های مداحان اهل بیت (ع)
متن اشعارمحرم
متن اشعارامام رضا(ع)
متن اشعارمناجات باخدا
متن اشعار حضرت علی اصغر(ع)
متن اشعارحضرت علی اکبر(ع)
متن اشعارحضرت رقیه (س)
متن اشعار مسلم بن عقیل (ع)
متن اشعاردرباره کربلا
متن اشعار دهه فاطمیه
مباحث حقوقی(برای دانشجویان رشته های حقوق )
متن اشعار درمدح امام زمان(عج)
متن اشعاردرباره عیدنوروزوبهار
متن اشعارسیزده بدر
صفحه برچسب های وبلاک
احادیث حضرت زهرا(س)
اشعاروفات حضرت ام البنین (س)
متن اشعارولادت حضرت زهرا(س)
متن پیامک روز زن -همسر
متن اشعارولادت امام محمدباقر(ع)
متن اشعارماه رجب
متن اشعارولادت امام جواد(ع)
متن اشعارولادت حضرت علی(ع)
صفحه سیاسی
متن اشعاروفات حضرت زینب(س)
متن اشعارعیدمبعث
متن اشعارولادت امام حسین (ع)
متن اشعارولادت حضرت عباس(ع)
متن اشعارولادت امام سجاد(ع)
متن شعردرباره کاظمین
متن شعردرباره نجف
متن شعر درباره سامرا
متن شعردرباره کربلا
متن شعردرباره مدینه
اشعارولادت امام زمان (عج)
متن اشعارصلواتی
متن اشعارولادت حضرت رقیه(س)
متن اشعارماه مبارک رمضان
روزنامه ها وخبرنامه های کشوری
صفحه تبلیغات وخریدوفروش رایگان اجناس شما(اقتصادی)
متن اشعاروفات حضرت خدیجه (س)
متن اشعارولادت امام حسن مجتبی(ع)
متن اشعارشبهای قدر(لیله القدر)
مطالب متفرقه وب سایت
متن اشعارعیدسعیدفطر
تصاویر متحرک
تصاویر متحرک
اشعارسالروز تخریب بقیع
متن اشعارمراسم عروسی- دامادی
اشعارشهادت امام صادق(ع)
متن اشعاردهه کرامت
متن اشعارولادت حضرت معصومه
اشعارولادت امام رضا(ع)
متن اشعاراستقبال از محرم
متن اشعارشب اول محم
متن اشعارشب دوم محرم
متن اشعارشب سوم محرم
متن اشعارشب چهارم محرم
متن اشعارشب پنجم محرم
متن اشعارشب ششم محرم
متن اشعارشب هفتم محرم
متن اشعارشب هشتم محرم
متن اشعارشب نهم محرم
متن اشعارشب دهم محرم (عاشورا)
اشعارحرکت کاروان کربلا
تحقیق آماده (دانشگاه .دبیرستان.دبستان.راهنمایی)
متن اشعارشهادت امام جواد(ع)
متن اشعارسالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
متن اشعارحربن ریاحی
شگفتی های قرآن
متن اشعارروز عرفه
لینک مستقیم به مطالب وب سایت های دوستان
کتابخانه الکترونیکی
دانلود نوحه (صوتی وتصویری)
استخاره
متن اشعارعیدغدیرخم
فایل های اشعارمذهبی (به صورت word)
متن اشعاررحلت پیامبر(ص)
فروشگاه بیت الائمه(س)
نويسندگان وب سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديد امروز:

طراح قالب

Template By:

درباره وبگاه

وب سایت پایگاه شعربیت الائمه (ع)باترویج اشعارمذهبی ونوحه وسینه زنی و... طراحی گردیده که به یاری خداونظرات شمادوستان کارخویش راادامه ودرزمینه ائمه اطهار(ع)گام برمی دارد.
لينك دوستان
»

»

»

»

»

»

»

»

فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
»

الوداع ای افتتاح نیمه شب

الوداع ای ذکرهای زیر لب

 

ای ابوحمزه خداحافظ مجیر

الوداع ای روضه‌های دستگیر

 

الوداع ای یا علی و یا عظیم

الوداع ای یا غفور و یا رحیم

 

الوداع ای سفره پیغمبری

الوداع ای اشک‌های حیدری

 

روزهای عفو تو از دست رفت

از کف دل هر چه بود و هست رفت

 

 

 

*******

 

 

رفت از دست من اخر رمضان        من نفهمیدم و او رفت چسان

سپری شد سحر و افطارش          نرود از دل من اثارش

اه ماه رمضان یادت خوش            نشوی در دلم هرگز خامش

کاش هرشب شب زیبایت بود      لحظه لحظه به دلم جایت بود

کاش دائم تو کنارم بودی            در همه عمر تو یارم بودی

کاش بودی همه ی زندگیم         عزّت و ابرو و بندگیم

بهترین ماه تو در دل بودی            در بر دوست تو منزل بودی

می روی و دل من می گیرد          ماه من بی تو دلم می میرد

پیش معبود وساطت کردی           پهن تو خوان عبادت کردی

با تو اوقات خوشی داشت دلم       بذر خوبی ز تو می کاشت دلم

رمضان بی تو دلم تنگ شود          می روی و دل من سنگ شود

رمضان جای تو خالیست مرو         بی تو در دل چه ملالیست مرو

سحر و روزه و افطارت کو؟            خود بگو با دل من یارت کو؟

رمضان با گل نرگس رفتی؟!          ماندم و بی کسی و بدبختی!

رمضان این دل من می سوزد         دل من دیده به در می دوزد

رمضان یک خبر از یار بده               بر دلم مژده ی دلدار بده

رمضان صاحبم از من راضیست؟      یا که از روزه ی من ناراضیست؟

خدمت یار سلامم برسان              درد و دلها و کلامم برسان

گو به مهدی دل من قابل کن         فیض دیدار رخت شامل کن        

 

 

*******

 

 

 گدا مانده هنوز

 

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

 

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

 

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

 

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

 

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

 

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

 

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

 

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

 

 

 

***********

 

 

شعر وداع با ماه مبارک رمضان ، (فرصت خوب رهـایی شد تمام)

 

فرصت خوب رهـایی شد تمام
ماه عشق و آشتی ماه صیــام
سـی شب ماه خدا پایان رسید
ماه شــوال المکـرم شد پدید
رفت دیگر یا عـلی و یاعظیـم
خواندن سی جـزء قرآن کریم

 

نغمه ی اغفرلنــا و ارحم لنـا
وقت افــطار و دعـای ربنــا
الوداع ای نغمـه های دلپـذیر
الوداع ای افتتــاح و ای مجیر
الوداع ادخل علی اهل القبـور
الوداع ای جلوه ی شور و شعور
الوداع  شبهای تقدیر و قضــا
الوداع محراب و اشـگ مرتضی
رفت شبهای پر از سوز ســحر
لیله القــــدر دل افروز سحر
بزم افطار و سـحر برچیده شد
تا هلال عیـد پاکـان دیده شد
الوداع ای اشگ چشمـان علی
الوداع ای نان و همیــان علی
بر همه لطف خدا امــداد کرد
ذره ای هم شامل (مقداد) کرد

 

***************************************************************

 

 مناجات با خدا-وداع با ماه رمضان

 

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

 

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

 

دهه آخر ماه اول راه سحر است

 

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

 

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

 

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

 

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

 

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

 

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

 

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

 

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

 

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

 

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

 

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

 

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

 

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

 

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

 

دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

 

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

 

رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

 

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

 

همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز

 

***************************************************************

 

غزل اخلاقی-پایان رمضان

 

سی سحر نه، که بیست-سی رمضان، رفت و مهمان ماه ها نشدیم

 

دست ابلیس بسته بود امّا، نقره داغ گناه ها نشدیم

 

آه از زشتی عمل هامان، آخ از تلخی عسل هامان

 

دوری راه را شنیدیم و مرد این کوره راه ها نشدیم

 

فیلم ها، صحنه های مسئله دار، و قنا ربّنا عذابَ النّار

 

شرم را ماهواره ها بردند، سر به زیر نگاه ها نشدیم؟

 

رو سپیدان سیاه تر از پیش، تیره ها رو سپیدتر از قبل

 

قلب هم رنگ این جماعت شد، حامی رو سیاه ها نشدیم

 

سینه لبریز شرک های خفی ست، پول و پست و مقام بت شده اند

 

خورد سرها به سنگ گور افسوس، بنده ی «لا إله»ها نشدیم

 

چاله و چاه را نفهمیدیم، راه و بیراه را نفهمیدیم

 

کوه را کاه را نفهمیدیم، زخمی اشتباه ها نشدیم

 

آسمان عاق می کند ما را، بس که کفران خلق را دیده است

 

بال و پرهای توبه بگشایید، تا زمین گیر «آه» ها نشدیم

 

***************************************************************

 

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی

 

خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه

 

خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه

 

خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها

 

خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا

 

همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم

 

ای خدا العفو، ای خدا العفو

 

اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور

 

مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر

 

مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر

 

مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر

 

نما ای مه آبرو داری، که داری با من سرِ یاری

 

ای خدا العفو، ای خدا العفو

 

سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما

 

چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما

 

ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان

 

مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران

 

به تاب و تب عادتم دادی، به اشک شب عادتم دادی

 

ای خدا العفو، ای خدا العفو

 

کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من

 

نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من

 

شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی

 

مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی

 

منو هجر صاحب این ماه، تو و یاری در تمام راه

 

ای خدا العفو، ای خدا العفو

 

مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت

 

نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت

 

مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا  کوچۀ نیلی

 

گهی خواندی روضۀ پهلو از غم  بازو یا غم سیلی

 

بیا و کار خدایی کن، مرا دیگر کربلایی کن

 

نینوایی کن، نینوایی کن

 

***************************************************************

 

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی-مدح امیرالمومنین(ع)

 

حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود

 

ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود

 

ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود

 

ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود

 

ماه خدا رفت رفت، جلوۀ بدرش به خیر

 

زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر

 

بود به روی خدا، چشم تماشای ما

 

خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما

 

هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما

 

زمـزمۀ افتتاح، سـر زد از آوای مـا

 

حیف که مانند برق، این مه معبود رفت

 

دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت

 

ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما

 

دست خداوندگار بود به همراه ما

 

نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما

 

ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما

 

نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود

 

گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود

 

زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ

 

سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ

 

عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ

 

یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ

 

محفل قرب خدا کوی علی بود و بس

 

روی جمیل خدا روی علی بود و بس

 

کیست علی؟ کیست؟ کیست؟ سرّ مگوی خدا

 

آن کـه هیـاهوی اوست، معنی هـوی خـدا

 

دست و زبان گوش و چشم روی نکوی خدا

 

داشته شصت و سه سال، دیده به سوی خدا

 

نور به او متکی، خلق به او زنده بود

 

عالم و آدم نبود، او به خدا بنده بود

 

ارض و سماوات را در همگان یک علی است

 

هم به مکان یک علی، هم به زمان یک علی است

 

هم به جهان یک علی، هم به جنان یک علی است

 

بلکه خداوند را در دو جهان یک علی است

 

قادر منان یکی است، خالق داور یکی است

 

بعـد خداونـدگار، احمد و حیـدر یکی است

 

حاصل لوح و قلم، نام علی بود و بود

 

نقش وجود و عدم، نام علی بود و بود

 

بعد خدا دم به دم، نام علی بود و بود

 

ذکر خداوند هم نام علی بود و بود

 

مدح علی هم همان مدح محمّد بوَد

 

احمـد حیـدر بـود حیـدر احمد بوَد

 

علی به نص صریح، نفس پیمبر بود

 

علی کنـار نبی، ساقی کوثر بود

 

علی تمام نماز، نه بلکه برتر بود

 

نمـاز بی مهر او، گنـاه اکبـر بود

 

عبد مؤید علی است، جمال سرمد علی است

 

نه، جان پیغمبر است، تمام احمد علی است

 

این دو ز صبح ازل، کنار هم زیستند

 

جدا ز هم تا ابد، نبوده و نیستند

 

خدای داند فقط که بوده و کیستند

 

که بوده و کیستند؟ چه بوده و چیستند؟

 

دو نـاشناس وجـود دو نـور غیب و شهود

 

به هر دو از حق سلام به هر دو از ما درود

 

علی است آقای من، علی است مولای من

 

علی است دنیای من علی است عقبای من

 

جحیم با مهر اوست، جنت اعلای من

 

اگر رَوَم در بهشت، سوای او، وای من

 

مرده بُدم با دمی زنده شدم از دمش

 

«میثمم» و می‌دهم جان به ره میثمش

 

 

*****

 

 

 

 


» ای آنکه ز دامنت کوته دستم

ای آنکه ز دامنت کوته دستم

دیروز با پیشانی پیمان بستم

دیشب تا صبح با شهیدان بودم

بر سر سجاده های بی نماز

بی شهیدان را غم لیلا کجاست

سوز و اشک و آه و واویلا کجاست

کوچه ی ما بوی مجنون می دهد

بوی اشک و آتش و خون می دهد

بوی مجنون مست می سازد مرا

در پی لیلی می اندازد مرا

نام لیلی بردم آرامم گریخت

هفت بندم بند بندم از هم گسیخت

از جنوب و غرب تا شرق وشمال

گشته ام در بین اشباه و رجال

کیست تا از مرگ من پروا کند

یا بروی غربتم در وا کند

آب می جویم ولیکن در سراب

کوفه بازار است این شهر خراب

شاعر:مرحوم آغاسی


» مقاله پروین اعتصامی

"پروین اعتصامی"

پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.

" پدر پروین"

یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین "چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.

اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر است.

"مادر پروین"

مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار اوعلاقه فراوانی نشان می داد.

"شروع تحصیلات و سرودن شعر"

پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد.

گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نوبرایش پیدا کند ، همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.

هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر "ای مرغک" او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد ، ز آشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی شود زمانه

رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم ، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرمیدن آموز

 با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش "کتاب" است ؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده می شود، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد.

شعر "گوهر و سنگ" را نیز در 12 سالگی سروده است.

شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.

" ادامه تحصیلات"

پروین ، در 18 سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی (انگلیسی ) بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.

"سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی"

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصیلی پروین و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی ، بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی ، بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.

پروین در قسمتهای از اعلامیه "زن و تاریخ" گفته است:

« داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید.»

و درباره راه چاره اش گفته است :

« پیداست برای مرمت خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند. »

"اخلاق پروین"

یکی از دوستان پروین که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :

« پروین ، پاک طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف می زد و بیشتر فکر می کرد ، در معاشرت ، سادگی و متانت را از دست نمی داد . هیچ وقت از فضایل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت.»

همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و ارجمند باشد.

مهمتر از همه این ها ، نکته ای است که از میان اشعارش فهمیده می شود . پروین ، با آن همه شعری که سروده ، در دیوانی با پنج هزار بیت ، فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی و اخلاق شایسته اوست.

"نخستین چاپ دیوان اشعار"

پیش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمی دانست. او فکر می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار یک دوشیزه را ، راهی برای یافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروین و جدائی او از شوهرش ، به این کار رضایت داد. نخستین مجموعه شعر پروین ، حاوی اشعاری بود که او تاپیش از 30 سالگی سروده بود و بیش از صد و پنجاه قصیده ، قطعه ، غزل و مثنوی را شامل می شد.

مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند ، به گونه ای که دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ ، دست به دست میان مردم می چرخید و بسیاری باور نمی کردند که آنها را یک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزوینی ، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

" کتابداری"

پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) بود . کتابداری ساکت و محجوب که بسیاری از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمی دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ دیوانش وزارت فرهنگ نیز از او تقدیر کرد.

" دعوت دربار و مدال درجه سه"

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص ، مورد ستایش و احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است ، به او اهدا می کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذیرفت ، روحیه و اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر شود . او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد.

او که در 15 سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه می تواند به محیط اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد؟

او که انسانی آماده ، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها فریفته نمی شد.

در این جا یکی از اشعار پروین در مذمت اغنیای ستمگر را می خوانید :

برزگری پند به فرزند داد، کای پسر

 این پیشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت

نوبت خون خوردن و رنج شماست

….

هر چه کنی نخست همان بدروی

کار بد و نیک ، چو کوه و صداست

….

گفت چنین ، کای پدر نیک رای

صاعقه ی ما ستم اغنیاست

پیشه آنان ، همه آرام و خواب

قسمت ما ، درد وغم و ابتلاست

ما فقرا، از همه بیگانه ایم

مرد غنی ، با همه کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست

کی غم سرمای زمستان ماست

تیره دلان را چه غم از تیرگیست

بی خبران را چه خبر از خداست

" دوران بیماری و مرگ پروین"

پروین اعتصامی ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی -  دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد ، ناگهان در روز سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود ، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار بد شد و در بستر مرگ افتاد.

نیمه شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده ای به در خانه اش فرستادند ، ولی او نیامد و …. پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فروبست .

پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود . این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است . گزیده ای از این شعر در ذیل آمده است :

این که خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید         هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آن همه گفتار امروز          سائل فاتحه و یاسین است

آدمی هرچه توانگر باشد  چون بدین نقطه رسد مسکین است

والسلام

     اقتباس از کتاب چهره های درخشان


» تحقیق درباره پروین اعتصمامی

زندگینامه:

پروین در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ هجری شمسی به دنیا آمده است.پدر پروین، مرحوم یوسف اعتصامی(اعتصام‌الملک)۱ و مادر او خانم اختر اعتصامی۲ است که در تاریخ ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۲ هجری شمسی در تهران بدرود حیات گفت و در مقبره خانوادگی در قم به خاک سپرده شد.پروین در کودکی با خانواده خود به تهران آمد و در این شهر زیر نظر پدر اندیشمندش مقدمات علوم و زبان عربی و فارسی و ادبیات این دو زبان را فرا گرفت و سرانجام عمرکوتاه خود را در همین شهر به پایان رسانید.به شرحی که گفته شد پدر در تربیت و تعلیم دختر خویش سعی وافر نمود و حتی او را از ابتدای نوجوانی در جلسات مذاکرات و مباحث ادبی و علمی شرکت می‌داد. از لحاظ خصوصیات اخلاقی نزدیکان پروین نقل کرده‌اند که او کم سخن می‌گفت و بیشتر فکر می‌کرد و دارای نظم فکری خاص خود بود از ((صاحب آن همه گفتار)) جز این نیز نمی‌توان انتظار داشت و باید انصاف داد که سراینده اینچنین اشعاری نغز و دلنشین که قریب به تمام ابیات آن با رعایت کلیه قواعد ادبی و شعری و عروض و قافیه و در عین حال پر محتوا و با بیانی شیوا سروده شده نیاز به تفکر و تعلم و درون‌نگری دارد.

98134qumqhdo4s7n49k1 مقاله ای کامل در مورد پروین اعتصامی

پروین دوره مدرسه آمریکایی را در خرداد ماه سال ۱۳۰۳ شمسی به پایان رسانید و در همان مدرسه به تدریس و تعلیم نوآموزان هم وطن خویش پرداخت.

او در تاریخ ۱۹ تیرماه سال ۱۳۱۳ شمسی با پسر عموی پدر خود ازدواج کرد و مدت چهار ماه در عقد او به سر برد و سپس به خانه شوهر در کرمانشاه رفت، اما بیش از دو ماه و نیم شوهرداری نکرد و به خانه پدر بازگشت و با بخشودن مهریه خود در ۱۱ مرداد سال ۱۳۱۴ شمسی رسماً از شوهر جدا شد.

پروین پیشامد ناگوار زندگی و زناشوئیش را بردباری و حوصله خاصی تحمل کرد و هیچ‌گاه در این باب صریحاً سخنی نگفت.

پژوشگران احتمال می‌دهند که ابیات زیر را تحت تأثیر همین پیشامد سروده باشد.

 

ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی                 جز سرزنش و بد سوی خار چه دیدی

ای لعل دلفروز تو با اینهمه پرتو              جز مشتری سفله به بازار چه دیدی

رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیب     غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی

                                                                                             قطعه ۲۰۷

پروین اعتصامی در روز سوم فرودرین سال ۱۳۲۰ هجری شمسی در بستر بیماری خفت و شب شنبه شانزدهم همان ماه در آغوش مادر دعوت حق را لبیک گفت و در شهر قم در مقبره خانوادگی و کنار قبر پدر دفن گردید.

او برای سنگ مزار خویش ابیاتی چند سروده است که بخشی از آنرا در اینجا به نظر خوانندگان می‌رسانم:

پروین در این قطعه ضمن بازگویی حالات انسان در محنت‌گاه گور و التماس قرائت((فاتحه و یاسین)) در این ابیات نیز بر عادت و خصلت خویش، و دوستیها، و بی‌وفایی دنیا می‌گوید.

با درگذشت پروین زتان فارسی بانویی شاعر و پاک طینت، متواضع، متفکر و پایدار در طریق حقیقت را از دست داد.

او مظهر کمال  دانایی و علم و عمل و پرهیزکاری، سرمشق عفت برای زنان و تدین و اعتقادات مذهبی و حق‌پرستی و نیز دلسوز جهت طبقات محتاج جامعه‌ای بود که در آن می‌زیست و اشعارش را در خدمت بازگویی رنجها آنان قرار داده بود.

پروین چهار برادر داشته، که دانشمند ارجمند آقای ابوالفتح اعتصامی، بیش از سایرین با او مأنوس بوده است و خوشبختانه ایشان در قید حیات و باز‌گو کننده حقایق زندگی پروین می‌باشند.

در این‌جا ناچار به ذکر این حقیقت است که پنداری پروین خود همچون سایر بزرگان علم و ادبت تمایلی به آشکارسازی چگونگی زندگی خویش نداشته است و جز قطعاتی چند و ابیاتی انگشت‌شمار که متحمل است در ارتباط با زندگی او باشد همچون قطعه ((نهال آرزو)) و ((جمعیت گلزار)) در این‌باره مطلبی ابراز ننموده است.

اطرافیان و دوستداران پروین نیز از او پیروی کرده و جز تکرار تأیید مراتب علمی و اخلاقی و شعر و شاعری ایشان مطلبی در اختیار مشتاقان قرار نداده و همواره خواستاران را در انتظار شنیدن مطالب تازه‌تری نگهداشته‌اند.

هنر شاعری پروین و عوامل موثر در شکوفایی آن

پروین شاعری است هنرمند و هنرمندی است شاعر. نقطه عطف هنر او در این است که با تیزبینی خاص خود نحوه زندگی همنوعان خویش را می‌بیند و برای اصلاح نقاط ضعف آن از زبان و سرگذشت حقیقی یا خیالی افراد و حیوانات یا اشیاء از جمله ظالم و مظلوم، چشم و مژگان، مور و مار، صیاد و مرغ، مرغ و ماهی، دیگ و تازه، سوزن و نخ، امید و نومیدی و ده‌ها پدیداری دیگر در این جهت بهره می‌گیرد می‌سراید و در هر سرایش مطالب مورد نظر خویش را به یاد خوانندگان می‌آورد.

و بدین گونه است که شعر پروین به تابلویی از قصه حیات انسانها تبدیل می‌گردد. دیگر از ویژگیهای بارز شعر پروین، اصالت، نوآورزی، خلاقیت است، تا آن‌جا که برخی دیر باوران را به وادی شک و تردید بوده زیرا معمولاً از بانویی جوان انتظار سرودن اشعاری اینچنین پر مغز و با رعایت کامل فنون شعر و شاعری نمی‌ورد.

هنر پروین در همین است او در پندگویی به طبقات مختلف مردم آن‌گونه که ذائقه آنها می‌طلبد و هدایت آنها به جانب خصایل انسانی هنرمندی است آگاه و چیره دست و شجاع.

چرا پروین چنین است؟ او چگونه بدین مرتبه دست یافته است؟

این چگونه و چراها به خاطر بسیاری از خوانندگان اشعار پروین می‌رسد. کسب موفقیت پروین و شعرا و مرهون عوامل متعددی است که اهم آن به شرح زیر می‌باشد:

-         هوش سرشار، نکته‌سنجی و نازک خیالی کم نظیر او.

-         آمادگی محیط پروش، و زمینه خانوادگی و تربیت و تعلیم و راهنمائیهای پدر ادیب و فرهیخته او.

-         وجود اطرافیان فاضل و ادیب و نخبگان وارسته‌ای چون علامه دهخدا و ملک‌الشعرا بهار و بهره‌گیری بلاواسطه از ایشان در جلسات ادبی که با حضور پدر او در خانه آنها تشکیل می‌گردید.

-         دارا بودن هنر به کارگیری کلمات مناسب و زیبا در ادای مقصود که این موضوع در جای خود مشروحاً خواهد آمد.۱

-         عصر پروین که زمان تسلط فن (تکنیک) بر اذهان عامه و گرایش به نوجویی و دگرگونی (رفورم) اجتماعی و سیاسی و فرهنگی عمومی بوده است.

-         مقالات سیاسی، جدی و طنز نویسندگان پیرامون مظامی که بر طبقات گوناگون جامعه از جمله زنان، کارگران، مستمندان روا می‌شد و در روزنامه‌ها یا مجلاتی که حتی برخی به مدیریت زنان منتشر می‌گردید۱ ذهن پروین را تحت تأثیر قرار می‌داد تا آنجا که خود در ردیف بهترین گویندگان اشعار انتقادی قرار گرفت و سرودهای پندآموز او در جهت هدایت اقشار جامعه و رفع تعدیات و استضعاف، بیانگر این تأثیر‌پذیری است.

ویژگیهای عصر پروین و محیط رشد او

عصر پروین را می‌توان واسطه‌ای بین سنت‌گرایی قبل از آن و رکود و آرامشهایش از یکسو و آینده سریع‌التأثیر از انقلابات فکری جوامع (مدرنیزم) از سوی دیگر دانست.

بدیهی است ادبیات آن زمان و شعر پروین نمی‌توانسته از این دگرگونیها به دور ماند. انقلاب مشروطیت که نتیجه آمادگی اذهان بر قبول تغییرات بنیادی اجتماعی و تحول فکری و تقویت تفکر سیاسی عمومی بوده با حوادث زودگذر آن و نوشنجات انقلابیون ابتدا نثر و سپس شعر این زمان را تحت تأثیر خود قرار داد و در این دگرگونی نقش اساسی ایفا نمود.

اگر نبود آنکه مجالس شورا به انحلال یا تعطیل کشانیده شد و گروهی از نمایندگان که خود از نویسندگان و شاعران سرشناس بودند مقتول گشته یا از دیار خویش دور و تبعید شدند بدون شک دگرگونی یاد شده با سرعت و استحکام و نفوذپذیری بیشتری بر افکار عامه رسوخ می‌یافت و از این تحولات فکری نتایج مطلوبتری نمایان می‌گردید.

تأثیرگذاری این انقلاب و پیامدهای آن بر ادبیات عصر به ویژه شعر پروین که خود بر اثر وضعیت خانوادگیش مستقیماًُ در جریان امور قرار داشت امری است طبیعی.

پروین شاعری با تجربه‌های گذشتگان اما نوگرا

شعر پروین دارای اصالت، تازه‌گویی و ابداع است. پروین از یکسو بدان جهت که در محضر استادان آشنا به روش مانا(کلاسیک) و میراث فرهنگی و ادبی ایرانیان پرورش یافته و به مانند ایشان به سرایش پرداخته هماورد شاعران قدیم و یکی از آخرین ذخایر گویندگان بلند پایه نظم فارسی و با تجارب گذشتگان است و از سوی دیگر صاحب افکار نو و در حال تغییر مردم نوگرا و نوجوی هم عصرش یعنی اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی ایران به شمار می‌رود.

((آ. مارگارت آرنت مدلونگ))۲ در نفسیری که به صورت پایانه بر ترجمه انگلیسی گزیده‌ای از اشعار پروین نوشته است با توجه به کلیت و اشتمال اندیشه‌ها و معانی در شعر پروین از یک سو و نکات باریک و اشارات ضمنی که در حکایات و گفتگوها و مناظرات به صورتی پوشیده گنجیده است و نیز همدردی او با مردم زحمتکش و محروم معتقد است که وی با هوشمندی تمام نوع ادبی سنتی مناسبی را برای بیان افکار خود برگزیده است.

اشعار پروین که با سبک شاعران بلند آوازه ایران از لحاظ محتوا و مفهوم و نیز ظواهر گفتار و رعایت وزن و قافیه واسلوب گویش شعر کهن فارسی سروده شده خواننده را به یاد شاعران گرانقدری چون رودکی ، فردوسی، ناصرخسرو، مولوی، سنایی، سعدی، نظامی، ابن‌یمین می‌اندازد.

رودکی:

ای آنکه غمگنی و سزاواری            وندر نهان سرشک همی‌باری…

هموار کرد خواهی گیتی را            گیتی است کی پذیرد همواری

آزار بیش زین گردون بینی            گر تو بهر بهانه بیازاری

پروین:

اگر چه در ره هستی هزار دشواریست      چو پرکاه پریدن زجا سبکساریست

بپات رشته فکندست روزگار و هنوز   ته اگهی تو که این رشته گرفتاریست

بگرگ مردمی آموزی و نمی‌دانی       که گرگ راز ازل پیشه مردم آزاریست

                                                                                                قصیده ۱۲

فردوسی گوید:

ترا از دو گیتی برآورده‌اند          بچندین میانحی بپرورده‌اند

نخستین فطرت پسین شمار      توئی خویشتن را ببازی مدار

نگه کن بدین گنبد نیزگرد       که درمان ازویست و زویست درد

پروین:

رهائیت باید رها کن جهان را      نگهدار ز آلودگی پاک جان را

بسر بر شو این گنبد آبگون را     بهم بشکن این طبل خالی میان را

مفرسای با تیره رایی درون را     میالای با ژاژ خایی دهان را …

                                                                                    قصیده ۳

ناصر خسرو:

ای روده داده صحبت دنیا را       شادان و برفراشته آوا را

فردات را ببین به دل و امروز      بگشای نیز دیده بینا را

بنگر به چشم خاطر و چشم سر   ترکیب خویش و گنبد گردا را

پروین:

ای دل عبث مخور غم دنیا را       فکرت مکن یاده فردا را

کنج قفس چو نیک بیندیشی      چون گلشن است مدغ شکیبا را

در پرده صد هزار سیه‌کاری است    این تند سیر گنبد خضرا را

پروین و نظر دیگران درباره وی

درباره ویژگیهای شخصی و مراتب علمی خانم پروین اعتصامی تا کنون آن‌گونه که باید پژوش به مل نیامده و حق مطلب ادا نگردیده است. شاید این کم کاری همان‌گونه که قبلاً اشاره گردید معلول آن است که پروین خود نمی‌خواسته پیرامون شخص وی زیاده سخن گفته شود و بر طبق معمول نویسندگان و شاعران و اندیشمندان قوم ایرانی که حتی سال و محل تولید بسیاری از ایشان در پرده ابهام می‌باشد طالب سکوت در این‌باره بوده است و نزدیکان او نیز بدین روش عمل کرده‌اند.

اما اینک که آن گرانقدر چهره در نقاب خاک دارد، بر پژوشگران و علاقه‌مندان به ادبیات و شعر فارسی است که تا فرصت نزدیکی به زمان حیات پروین از دست نرفته همت گمارند و پرده ابهامی را که چهره این نادره دوران را همچون سایر نوادر ادب فارسی پوشانیده بر طرف کنند و حتی المقدور دلایل مانایی پروین و جاودانگی شعرش را برای آگاهی علاقمندان آشکار سازند.

ملک‌اشعرا بهار۱ درباره پروین می‌نویسد:

(( پیداست که شاعره ما میراث قدیم نیاکان عراقی خود را در گنجینه روح ذخیره داشته… باری از قرانت قصائد پروین لذتی بردم و دیگر بار نغمات دلفریب دیرینه باگوشم آشنا شد. در خلال این نغمه‌‌های موزون و شورانگیز که پرده و نیم پرده قدیم را فرایاد می‌ارود آهنگهای تازه نیز به گوش رسید که دل شکسته و خاطر افسرده را پس از آن بیانات حکیمانه و تسلیتهای عارفانه بسوی سعی و عمل، امید و حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت رهنمایی می‌کند…))

دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست    از بام سرنگون شدو و گفتن این قضاست

خانم پرودین در قطعات خود مهر مادری ولطافت روح خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر از زبان بیچارگان بیان می‌کند گاه مادر دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی با ملای روم و عطار و جامی سر همقدی دارد….

مرغک اندر بیضه چون گردد پدید          گوید اینجا بس فراخ است

عاقبت کان حصن سخت از هم شکست       عالمی بیند همه بالا و پست

که پرد آزاد در کهسارها                          که چمد سرمست در

 مقاله ای کامل در مورد پروین اعتصامی


نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,تحقیق درباره پروین اعتصمامی ,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,,تحقیق آماده,تحقیق دانشگاه,تحقیق ,مقاله ,پروژه دانشگاه,پایان نامه,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
»
» عناوين آخرين مطالب
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اشعارمذهبی بیت الائمه بوده وهرگونه کپی برداری باذکرنام منبع بلامانع است ....